خداشناسی(قسمت دوم)
درحديث قدسي ميخوانيم:
اي داوود! به اهل زمين من برسان، من دوست كسي هستم كه مرا دوست بدارد و هم نشين كسي هستم كه با من هم نشين باشد و مونس كسي هستم كه با ياد من مونس شود و اختيار شدهی كسي هستم كه مرا اختيار كند و مطيع كسي هستم كه اطاعتم كند؛ هيچ بندهاي از بندگانم مرا دوست نميدارد، مگر آنكه او را چنان دوست خواهم داشت كه كسي همانند من چنين دوستش نداشته باشد.[1]
4 - اعتماد به نفس
ودباوري، سرچشمهی بسياري از فضيلتهاست، براثراين ويژگي، انسان به اميدواري بالايي دست مييابد؛ رسيدن به هدفها برايش ممكن ميشود؛ از موانعي كه به طور طبيعي سر راهش قرار ميگيرد؛ هراسي به دل راه نميدهد؛ از همّتي والا سرشار ميشود؛ هيچ گاه خود را كم نميبيند و همواره براي خود عزّت و كرامت قائل است. در مقابل، برخي انسانهاي محروم از اعتماد به نفس، احساس خود كم بيني ميكنند، خويشتن را سزاوار دست يابي به پيروزيهاي بزرگ نميدانند، در برابر سختيها و دشواريها مقاومت نميكنند، و خود را انساني ناتوان، بيچاره و كم شانس ميپندارند.
بنابراين، كسي كه به خود اعتماد ندارد، نميتواند از بسياري مقامها و فضيلتها و پيروزيها بهرهاي ببرد. از نگاه كارشناسان، مهّم ترين عامل براي زدودن احساس خود كم بيني از وجود انسان و پيدايش حس اعتماد به نفس در او، ارتباط و پيوند قلبي با خداوند است. كسي كه با خداي خويش پيوند برقرار ميكند، در حقيقت خود را به رنگ خدايش درآورده و اين بدان معناست كه وجودش بازتاب بسياري از نامها و صفات زيباي پروردگار شده است، در نتيجه، بر اثر اين آراستگي به صفات خدايي، از اعتماد به نفسي والا لبريز ميشود.
«اصولاً مسلمان، هنگام ياد خدا و پيوند قلبي با او احساس ميكند كه به خداوند نزديك است و تحت حمايت و سرپرستي او قرار دارد و همين موجب برانگيخته شدن حس اعتماد به نفس، قدرت، امنيّت، آرامش و خوشبختي در او ميشود.»[2]
5 - بصيرت يابي
يكي از ثمرههاي مهّم ارتباط قلبي با خدا، پيدايي بصيرت و روشنايي در دل است كه در اين حالت، وسوسههاي شيطان- چه از جنس شيطان جني و چه از نوع شيطان انسي- در او بي تأثير خواهد بود.
خداوند در اين باره ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ(در حقيقت، كساني كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاي از جانب شيطان بديشان رسد، [خدا را] به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند».[3]
از اينجا ميتوان دريافت كه ياد خدا و ارتباط با او از نفوذ وسوسههاي شيطاني در دل جلوگيري ميكند و جلوي دخالتهاي شيطاني را ميگيرد و با ايجاد نور بصيرت در دل، تشخيص حق را آسانتر ميكند؛ زيرا يكي از موارد دخالتهاي شيطاني در فكر و قلب انسان، اين است كه در مواقع ترديد بين حق و باطل و ناتواني از تشخيص صريح و قاطع حق از باطل، از راه وسوسه، جانب باطل را تقويت ميكند و آن را در نظر، آراسته ميگرداند تا از اين طريق، انسان را به سوي باطل سوق دهد و از محور حق و حقيقت دورگرداند. در اين حال، چون قلب با خدا پيوند برقرار نمايد و به او متوجّه شود، نور بصيرتي در آن ساطع ميشود و در نتيجهی آن، از ترديد و تزلزل خارج ميشود و به تشخيص حق از باطل و انتخاب حق توفيق مييابد. به عبارت ديگر، چون انسان رو به سوي خدا كند، نوري از باطن بر نفس او ميتابد كه تابش اين نور، هم خانهی دل را تابناك ميكند و هم صفحهی عقل و ذهن را روشن ميسازد، به گونهاي كه تعقّل و تفكّر او از قدرت و روشنايي بيشتري برخوردار مي شود و بر حسب مراتب پيوند قلبي و ذكر، به درك و دريافت حقايق والا توفيق مييابد.[4]
رسيدن به لذت هاي برتر
ُهر انساني به طور طبيعي و غريزي، خواهان لذّت است و از اينكه هر لحظه طعم لذّتي را ميچشد احساس خشنودي ميكند. نكتهی مهّم اينكه لذتها، تنها لذتهاي مادي و نفساني نيست، بلكه گونهاي از لذتها بسي والاتر و دل نشينتر از انفاق و احسان به ديگران ميبرد، لذّت علم جويي و پژوهش، لذّت نماز و نيايش و ارتباط با خدا، همه از نوع لذّتهاي معنوي است كه اگر طعم آن چشيده شود، لذّتهاي مادي، رنگ ميبازد و در برابر آن لذّتها، بسي ناچيز مينمايد. به تعبير زيباي سعدي:
اگر لذت ترك لذت بداني
دگر لذت نفس، لذت نداني
و نيز به گفته مولوي:
هر كه را ذوق دين پديد آيد
شهد دنياش كي لذيذ آيد
شهيد مطهري در اين باره مينويسد:
انسان دو گونه لذّت دارد: يك نوع، لذّتهايي است كه به يكي از حواس انسان تعلق دارد كه بر اثر برقراري نوعي ارتباط ميان يك عضو از اعضا با يكي از موّاد خارجي حاصل ميشود، مانند لذّتي كه چشم از راه ديدن، گوش از راه شنيدن و دهان از راه چشيدن و لامسه از راه تماس ميبرد.
نوع ديگر، لذّتهايي است كه به عمق روح و وجدان آدمي مربوط است و به هيچ عضو خاصي مربوط نيست و تحت تأثير برقراري رابطه با يك مادّهی بيروني حاصل نميشود، مانند لذّتي كه انسان از خدمت و گره گشايي، يا از محبوبيت و احترام و يا از موفقيت خود يا موفقيت فرزند خود ميبرد. لذّات معنوي، از لذّات مادي، هم قوي تر است و هم ديرپاتر. لذّت عبادت و پرستش خدا و ارتباط با پروردگار، براي مردم عارف، از اين گونه لذّتهاست. عابدان عارف كه عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترين لذّتها را از عبادت و ارتباط با خدا ميبرند.[5]
بنابراين، يكي از ثمرههاي ارتباط با خدا، چشيدن طعم خوش لذّت معنوي است؛ لذّتي كه هم مايهی آرامش خاطر ميشود، هم به قلب، احساس خرسندي ميبخشد و هم وجود انسان را طربناك و پر نشاط ميسازد. اهل بيت(ع) در دعاهايشان همواره از خدا توفيق چشيدن اين گونه از لذّتها را درخواست ميكردند، چنان كه امام سجاد(ع) در مناجات هفتم از مناجاتهاي خمسهی عشر به خداوند عرض ميكند: «وَ مَتِعنا بِلَذيذَ مُناجاتِكَ وَ اَذِقنا حَلاوه وَدِكَ وَ قُربِكَ»([خدايا] ما را از لذّت مناجاتت برخوردار فرما و به ما شيريني حُبُّ و قُربِ خودت را بچشان)
همچنين آن حضرت در مناجات هفتم از مناجاتهاي خمسهی عشر به پروردگار خويش ميگويد:
«اِلهي ما الّذَ خَواطِرَ الاَلهامِ بِذِکرِکَ عَلي القُلوبِ وَ ما اَحلي المَسيرِالَِيكَ بِالاَوهامِ في مَسالِكَ العيوبُ»(خداي من! ياد تو كه الهام گونه بر دلها خطور ميكند، چه لذّت بخش است؛ و چه شيرين است انديشهها كه در پردهی غيب تو سير ميكنند.
احادیثی در ارتباط باخداوند
امام علی(ع) می فرماید:
إنَّ العَبدَ إذا اَرادَ اَن يَقرَأَ أَو يَعمَلَ عَمَلاً فَيَقُولُ: بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَإنَّهُ يُبارَكُ لَهُ فيهِ؛
هرگاه بنده اى بخواهد چيزى بخواند و يا كارى انجام دهد و بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد در كارش بركت داده مى شود.
بحارالأنوار، ج92، ص242، ح48
امام صادق(ع) می فرماید:
اَلمُفَوِّضُ أَمرَهُ إلَى اللّه فى راحَةِ الأَبَدِ وَالعَيشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ وَالمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ العالى عَن كُلِّ هَمِّهِ دُونَ اللّه تَعالى؛
كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها بسوى خدا باشد.
مصباح الشريعة، ج1، ص175، ح83
امام علی(ع) می فرماید:
مَن أَصلَحَ فيما بَينَهُ وَبَينَ اللّه أَصلَحَ اللّه فيما بَينَهُ وَبَينَ النّاسِ؛
هر كس رابطه اش را با خدا اصلاح كند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود.
بحارالأنوار، ج71، ص366، ح12
رسول اكرم(ص) می فرمایند:
إنَّ اللّه لايَنظُرُ إلى صُوَرِكُم وَلا إلى أَموالِكُم وَإنَّما يَنظُرُ إلى قُلُوبِكُم وَأَعمالِكُم؛
خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد.
امالى طوسى، ج1، ص536، ح1162
امام علی(ع) می فرماید:
طُوبى لِمَن أَخلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَعِلمَهُ وَحُبَّهُ وَبُغضَهُ وَأَخذَهُ وَتَركَهُ وَكَلامَهُ وَصَمتَهُ وَفِعلَهُ وَقَولَهُ؛
خوشا به سعادت كسی كه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن، سكوت ،كردار و گفتارش را براى خدا خالص گرداند.
تحف العقول، ص 100
امام علی(ع) می فرماید:
مَن تَرَكَ لِلّهِ سُبحانَهُ شَيئا عَوَّضَهُ اللّه خَيرا مِمّا تَرَكَ؛
هر كس به خاطر خداى سبحان از چيزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد.
غررالحكم، ج5، ص395، ح8909
رسول اكرم(ص) می فرمایند:
اَللّهُمَّ ارزُقنى حُبَّكَ وَحُبَّ مَن يُحِبُّكَ وَحُبَّ ما يُقَرِّبُنى إلى حُبِّكَ وَاجعَل حُبَّكَ أَحَبَّ إلَىَّ مِنَ الماءِ البارِدِ؛
خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى كند و محبّت خودت را نزد من از آب خنك محبوب تر گردان.
محجة البيضاء، ج8، ص5
رسول اكرم(ص) می فرمایند:
لَيسَ مِن عَبدٍ يَظُنُّ بِاللّه خَيرا إلاّ كانَ عِندَ ظَنِّهِ بِهِ؛
بنده اى نيست كه به خداوند خوش گمان باشد مگر آن كه خداوند نيز طبق همان گمان با او رفتار كند.
بحارالأنوار، ج70، ص384، ح42
در پایان باید عرض کنم که مبحث خداشناسی، مبحثی بسیار وسیع و گسترده است و بندهی حقیر تا آنجا که در توانم بوده است برای دوستان شرح داده ام، حال اگر کم و کاستی در این پست می بینید در وهلهی اوّل به بزرگواری خودتان ببخشید و سپس بنده را از نظرات،انتقادات و پیشنهاداتتان محروم نفرمائید؛ بالاخره انسان است و هزار عیب.